سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از عدالت نبود حکم نمودن به گمان . [نهج البلاغه]

گزارشی از برنامه بلند مدت دشمن برای تغییر « باورهای» ملت مسلمان ایران

نشریه آمریکایی تایم در پرونده‌  ویژه شماره اخیر خود با عنوان «ایران 2025: چگونه دهه‌ی آینده تغییر را ایجاد خواهد کرد؟» مانند رویه همیشگی رسانه‌های غربی، تلاش کرد تا «آرزوها» و «رؤیاهای» خود از ایران را به خورد مخاطبین دهد. مهم‌ترین مسئله‌ای که تایم تلاش می‌کند تا به آن دست یابد این است که روزی روزگاری فرا می‌رسد که ایران دیگر کشوری «دینی و انقلابی»  نباشد. تایم این گزاره را  از قول یک «جوان ایرانی» که نه اسمش و نه هویتش معلوم است، بیان می‌کند. آن‌جا که از او می‌پرسد: ایرانیان دوست دارند ایران 10- 15 سال بعد چگونه باشد؟ و او جواب می‌دهد که «آن‌ها دوست دارند ایدئولوژیک نباشند.»  این البته اولین باری نیست که نشریات آمریکایی و غربی چنین تیترها و مطالبی منتشر می‌کنند. چند ماه پیش، نشریه‌ی اکونومیست نیز پرونده‌ای را درباره‌ی ایران منتشر کرده بود با عنوان «انقلاب تمام شد» و استدلال کرده بود که جامعه‌ی ایران در حال دور شدن از فضای دینی و انقلابی است.

  از آندلس تا مسکو
تهاجم فرهنگی «مثل خودِ کار فرهنگی، اقدامِ آرام و بی سر و صدایی است.» (21/5/71) مثل آن دزدی که از او پرسیدند چه می‌کنی؟ گفت دهل می‌زنم. گفتند پس صدایش کو؟ گفت فردا صدایش در می‌آید. درست مثل کاری که در «آندلس» شد. (21/5/71) روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و در اسپانیا تا جنوب فرانسه، کشوری اسلامی به‌وجود آوردند. این کشور مهد تمدّن شد و علم در اروپا از همان تمدّن آندلسىِ قرون اوّلیه‌ی اسلام شکوفا گردید. (6/12/81) غربی‌ها که این منطقه را تهدیدی برای خود می‌دیدند، برنامه‌ی فرهنگی بلندمدتی ریختند و به مرور، «نظام باورهای» مسلمانان آندلس را تغییر دادند.
شبیه چنین کاری در شوروی سابق هم اتفاق افتاد. در زمان گورباچف، «سیل تبلیغات غربی و فرهنگ غربی و نمادهای غربی - سمبل‌های لباس و «مک‌دونالد» و از این چیزهایی که در واقع جزو سمبل‌های امریکایی است - در شوروی راه پیدا کرد» (19/4/79) و «تایم» و «نیوزویک» هم با خوشحالی، خبر آن را پوشش دادند که بالاخره آمریکا توانست با نمادهای فرهنگی خود شوروی را تسخیر کند. چند سال پس از ورود نمادهای فرهنگی آمریکا به شوروی، دیگر نه گورباچفی وجود داشت و نه شوروی. «اتحاد جماهیر شوروی» هم به کشورهایی کوچک، ضعیف و کم‌اهمیت تبدیل شد.

    جنگ باورها
 در میدان نبرد، مهم‌ترین موضوع، شناخت «جبهه» و «نقشه» دشمن است. همان‌طور که در جنگ نظامی، «هر طرفی که بدون شناسایی و دیده‌بانی و بدون دانستن وضعیت دشمن، چشمش را ببندد، سرش را پایین بیندازد و جلو برود، شکست خواهد خورد.» (12/2/69) در جنگ نرم هم اگر این دو عنصر شناسایی نشود، جنگ مغلوبه خواهد شد. هدف جنگ نرم امروز آن‌چنان‌که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کرده‌اند «تغییر باورها» است. آمریکاییها که دیده‌اند توان از بین بردن انقلاب اسلامی را ندارند، امروز تغییر رویه داده‌اند. آن‌ها امروز اعلام می‌کنند با «جمهوری اسلامی» مشکلی ندارند؛ «در چارچوب اهداف جنگ نرمِ دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمین‌کننده‌ی اهدافشان باشد.» (20/7/94) کما اینکه با بسیاری از جمهوری‌های اسلامی و کشورهای اسلامی ارتباط حسنه دارند. مشکل آن‌ها با محتوای جمهوری اسلامی ایران است. «مردم ما باورهای اعتقادی درخصوص دین، خانواده، مسئله‌ی زن و مرد و استقلال دارند و طرف مقابل تلاش دارد این باورها را دست‌کاری کند و یا تغییر دهد. مردم ما نسبت به رژیم فاسد و مستبد گذشته باورهایی دارند که در جنگ نرم تلاش بر این است تا این گذشته زشت و پلید و سیاه به گذشته‌ای درخشان و زیبا تغییر یابد.» (20/7/94) بنابراین «هدف اصلی و نهایی جنگ نرم طراحی‌شده، انحلال درونی و استحاله‌ی داخلی جمهوری اسلامی از طریق تغییر باورها و سست کردن ایمان مردم و به‌ویژه جوانان است.» (20/7/94)
باراک اوباما بعد از مذاکرات وین به صراحت اعلام کرده بود: «در داخل ایران باید گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد.» مارک گلن، نویسنده و تحلیلگر آمریکایی نیز در مصاحبه‌ای به تلاش آمریکایی‌ها برای نفوذ فرهنگی در ایران و تغییر فکر، اندیشه و باور جوانان ایرانی پرداخت و گفت: «داستان اسب تراوا را به یاد بیاورید، آمریکایی‌ها دقیقا قصد دارند این مسئله را در قبال شما اجرا کنند. آن‌ها می‌خواهند نسخه ایرانی فرهنگ مد نظر خود را در جوانان شما ایجاد کنند»

     ایران آندلس نیست
 واقعیت این است که ایران اسلامی، نه آندلس است و نه شوروی و نه حتی کشورهای کوچکی که غرب موفق به انقلاب‌ و استحاله در آن‌ها شد. ایران و نظام فرهنگی اجتماعی آن، خصوصیاتی دارد و تا هنگامی که این ویژگی‌ها را در خود حفظ کند، چنین طرح‌هایی در آن به سرانجام نخواهد رسید. چرا که «اوّلا متّکی است به مردم - این انقلاب، انقلابِ مردم است- ثانیا متّکی است به باورهای دینی.» (12/8/94) اما اگر دشمن، به همین دو اصل حمله کرد چه؟ اگر دشمن درصدد غیر مردمی کردن آن بر آمد و باورهای دینی را مورد حمله قرار داد چه؟ چه کسی می‌تواند از این دو اصل محافظت کند؟
در مقابل این تهاجم، باید هم «کار» کرد و هم «ابتکار» داشت. این دو، لازم و ملزوم یکدیگرند. این کار و مأموریت بر عهده «نیروی مؤمن و انقلابی» است. بهترین طرح‌های فرهنگی اگر به دست عناصر غیر مؤمن و غیر انقلابی انجام شوند، نه تنها به نتیجه‌ی مطلوب نخواهند رسید، بلکه ممکن است حتی نتیجه معکوس هم بدهند. «کسی که خودش آلوده و گرفتار است که نمی‌تواند از فضیلتها دفاع کند! این جوان بااخلاص می‌تواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهای اسلامی می‌تواند دفاع کند.» (22/4/71) «در مقابل تهاجم، عناصرِ مؤمنِ خودی می‏توانند بایستند.» (21/5/71)

 



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 95/1/25::: ساعت 2:20 عصر نظرات دیگران: نظر